
در بزرگداشت «شیخ اشراق» مطرح شد؛ نظریه عشق «سهروردی» عامل جلوگیری از انحطاط اجتماعی و اخلاقی/ تقسیمی که وجهتمایز جمهوری اسلامی از داعش است/ سهروردی قائل به اصالت نور است و نه اصالت ماهیت/ حکمت الاشراق سهروردی پاسخی صریح به غزالی بود که باعث تداوم فلسفه نیز گردید.
همایش «بزرگداشت روز شیخ اشراق» با حضور چهره های برجسته حکمت و فلسفه اسلامی دوشنبه نهم مردادماه در مؤسسه حکمت و فلسفه ایران آغاز بکار کرد. این همایش با حضور «غلامحسین ابراهیمی دینانی، سید مصطفی محقق داماد، عبدالحسین خسروپناه، غلامرضا اعوانی» و دیگر اساتید و دوستداران حکمت و فلسفه اسلامی در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
در این همایش که با خیرمقدم خانم دکتر اعوانی عضو هیئت علمی مؤسسه و دبیر همایش آغاز گردید.
ابتدا دکتر ابراهیمی دینانی سخنرانی خود را با موضوع "معنی اشراق در حکمت سهروردی" ارائه کرد. دکتر دینانی گفت شیخ شهید صاحب کتاب حکمتالاشراق و فلسفه او، فلسفه اشراقی است. کلمه اشراق عربی است و واژه شرق بهمعنای طلوع خورشید است. به همین جهت مکان طلوع و غروب خورشید مشرق و مغرب نامیده میشود. هر نوری که میتابد برای این است که دیده شود. صدا و موسیقی نیز از آن جهت نواخته میشود برای اینکه شنیده شود. بنابراین اگر گوشی در عالم هستی نباشد نواختن موسیقی معنایی ندارد. وی ادامه داد: نور و صدا اهمیت اساسی در هستی دارند و عالم هستی عالم نور و صداست. در مقابل این دو چشم و گوش به عنوان دو قوهای هستند که نور و صدا را دریافت میکنند. خداوند متعال زمانی که درباره خودش سخن میگوید خود را واجبالوجود معرفی نمیکند بلکه میگوید من سمیع بصیر هستم. البته اینکه واژه سمیع در ابتدا میآید نیز قابل تأمل است. این استاد فلسفه با طرح این گزاره که بین شنیدن و دیدن کدام قوه در فهم آدمی بیشتر تأثیرگذار است افزود: مولوی بلخی در ابتدای مثنوی بسمالله نمیگوید اما کتابش را با این مصرع شروع میکند که «بشنو از نی چون حکایت میکند» سهروردی اما نوری است و بیش از آنکه روی گوش تکیه کند به چشم اشاره دارد و میگوید خداوند نورالسموات و الارض است. حکمت و فلسفه سهروردی هم نوری و اشراقی است.
دینانی با بیان اینکه به مدت 800 سال به اشتباه سهروردی را قائل به اصالت ماهیت دانستهاند، گفت: طی این زمان فلاسفه بیان کرده است که چون شیخ سهروردی معتقد است وجود اعتباری است قائل به اصالت ماهیت است در حالی که این عین نادانی است چرا که سهروردی قایل به اصالت نور است. چون ماهیت ظلمانی است. چنانکه ابنسینا ارسطو و ملاصدرا قایل به اصالت وجود هستند اما شیخ اشراق میگوید وجود یک ماهیت اعتباری است و قایل به اصالت نور است.
به گفته این چهره ماندگار فلسفه، نور خودش روشن به ذات است و همه چیز را روشن میکند خداوند نیز ظاهر است و همه چیز را ظاهر میکند و این معنای اشراق است. اشراق یعنی نور معنا و نه نور حسی و فیزیکی. خداوند نورالانوار است یعنی نور همه نورهاست و چیزی روشنتر و ظاهرتر از حقتعالی نیست و اگر قادر به دیدن او نیستیم به دلیل نقص بصری ماست. دینانی در ادامه به داستان حضور حضرت موسی در وادی طور اشاره کرد و گفت: حضرت موسی ابتدا از خداوند خواست که او را ببیند و آنگونه که در قرآن روایت شده خداوند با خطاب تندی به موسی گفت: که نمیتوانی مرا ببینی و برو! پس موسی به وادی طور رفت و بهدنبال شنیدن صدای حقتعالی. این درحالی است که حضرت ختمی مرتبت پیامبر اکرم در ابتدا وحی را شنید و بعد به معراج رفت. وی در پایان گفت: هگل میگوید که اولین بار در تاریخ بشریت معنویت از طریق طرح مساله نور به وسیله ایرانیان وارد جامعه بشری شد و این بسیار قابل تحمل است.
سپس دکتر آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد، سخنرانی خود را با عنوان "سهروردی، شهید تکفیر" ارائه کرد. ایشان با بیان ریشه های تکفیر در ادیان الهی گفت: ریشه تکفیر به پیروان ادیان الهی برمیگردد که متهم هستند جامعه بشری را تقسیم به مومن و کافر کردند و این تقسیمبندی منشأ خونریزی شده است. جام شوکران سقراط به دست کسانی به او داده شد که میگفتند سقراط کافر است و او هم براساس تبعیت از قانون شوکران را نوشید و تاریخ را در سوگ دانایی بزرگ نشاند.او سپس به بیان سابقه تکفیر در اسلام پرداخت و افزود: در تاریخ اسلام نیز از همان روزهای آغازین چنین موضوعی مطرح شده است اما در زمان رسولالله کسی تکفیر نشد. البته قدرت دینی از آنجا که خودش را مفسر رسمی دین میداند با هر تفسیری که مخالف آن باشد میتواند او را محکوم کند.وی در ادامه، با بیان اینکه در زمان حاضر، باید تفکر تکفیر را کنار گذاشت، گفت: من بهعنوان یک طلبه 72 ساله که عمری راه به پژوهش در این عرصه مشغول بودم میگویم که باید این تقسیمبندی را کنار بگذاریم و تقسیمبندی جدید انسانها را به مسالم و محارب مطرح کنیم. بدینمعنی که هرکس که صلحدوست و ساتور بهدست نیست و میخواهد گفتوگو کند دست او را بفشاریم و روی او را ببوسیم؛ چرا که حکم قرآنکریم و آیاتش این است و ما جایز نیست با کسی که با نمیجنگد بجنگیم. استاد تمام حقوق دانشگاه شهید بهشتی، سپس با بیان اینکه جمهوری اسلامی باید روی این موضوع فکر کند و آن را به عنوان وجه تمایز خود و داعش مطرح کند، خاطرنشان کرد: تفکر تکفیر ناشی از این تقسیمبندی است و اگر آن را اصلاح کنیم و اسلام را داخل شدن سلام به سین یعنی آرامش، صلح، دوستی، عشق و محبت بدانیم مسائلمان حل خواهد شد.
در ادامه، حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران سخنرانی خود را با عنوان "کاربست روش شناسی حکمت سهروردی در جلوگیری از انحطاط اجتماعی" ایراد نمود. ایشان با تاکید بر کاربست روششناسی حکمت اشراق برای جلوگیری از انحطاط انسانی گفت: انحطاط یک جامعه به معنای پَستی در برابر رشد و تکامل است. انحطاط دارای اقسام گوناگونی است. یکی از اصلیترین انحطاطهای انسانی، انحطاط اخلاقی که رذائل اخلاقی عامل ظهور آن است. قسم دیگر انحطاط، انحطاط اجتماعی نظیر رشوه، حزببازی، جنایت و... است. از دیدگاه ایشان نوع دیگر انحطاط، انحطاط فلسفی است که هنگامی رخ میدهد که تعصب کورکورانه جایگزین عقلانیت میشود. وقتی علل بر دلائل تفوق مییابد آنگاه انحطاط عقلانی مطرح میشود. گاهی دیگر، انحطاط، عرفانی است. حقیقت عرفان عبارت است از سلوک از کثرت به وحدت است و جامعهای که خیلی گرفتار کثرت بشود با انحطاط عرفانی مواجه است. وی گفت: انحطاط دیگر، انحطاط علمی و طبیعتشناختی است. انحطاط علمی و طبیعتشناختی وقتی است که علوم پایه و طبیعتشناختی بیاهمیت جلوه کند و اینگونه القاء شود که با خداشناسی غیر قابل جمع است در حالیکه اگر رویکرد انسان، وحدتگونه باشد آنگاه میتوان با همین علوم پایه نیز سلوک کرد زیرا طبیعت بسته به نوع ارتباط و مواجهه ما با آن، ارزشمند و بیارزش میشود. نوع دیگر انحطاط، فقهی است. جامعهای که فقهش مبتنی بر اصول فقه عقلانی نباشد و گرفتار دگماتیسم و از حکمت تهی بشود آنگاه دچار انحطاط فقهی میشود.
پژوهشگر برجسته کشور گفت: روششناسی شیخ اشراق، تک بُعدی نبوده بلکه از روشهای مختلف شهودی، استدلالی، تجربی، رمزی، نقلی و... بهره برده است. انحطاط فلسفی وقتی است که روشهای مورد استفاده جامعه، تک بُعدی باشد در حالیکه ما باید از روشهای مختلف بهره ببریم. استفاده از روشهای متنوع میتواند عامل تغییر سیر تمدنی بشود. اگر بتوانیم انحطاط را به سه معرفتی، اجتماعی و اخلاقی تقسیم کنیم آنگاه میتوان مدعی شد که روشهای معرفتی شیخ اشراق موجب جلوگیری از انحطاط معرفتی میشود و نظریه عشق او نیز عامل جلوگیری از انحطاط اجتماعی و اخلاقی بشود. از نظر شیخ اشراق، عشق نور الانوار به خودش موجب میشود که انوار ساهل، عاشق نورالانوار بشوند و باید توجه کرد که گوهر دین نیز همین حب و محبت است.
یکی دیگر از سخنرانان همایش دکترغلامرضا اعوانی چهره ماندگار فلسفه و عضو پیوسته فرهنگستان علوم بود که به ارائه سخنرانی خود با عنوان "سهروردی و غزالی" پرداخت. ایشان گفت: تلاشم این است که دلایلی بیاورم که سهروردی تحت تاثیر غزالی بوده است یا خیر. وی در ادامه گفت: سهروردی با فلسفه اش جواب مقتضی به غزالی داده است و سبب تداوم فلسفه شده است و در واقع این ابن رشد نبوده که باعث شده جریان فلسفه ادامه پیدا کند بلکه سهروردی بوده است. کتاب حکمت الاشراق در واقع پاسخی صریح به غزالی است و باعث می شود که فلسفه به حیات خودش ادامه می دهد. این استاد فلسفه یادآور شد: مراد غزالی از تکفیر فلاسفه رد فلسفه یونانی بوده است و او با نوشتن کتاب هایی مانند احیا علوم دین و مشکات الانوار مبادی یک فلسفه بر مبنای نور را تاسیس می کند. او مخالف فلسفه یونان بود و در تهافت الفلاسفه، فلاسفه را در 17 مورد متبدل و در سه مسئله آنها را تکفیر می کند. وی افزود: اکنون ما منابع بسیاری در دسترس داریم که این منابع در دسترس گذشتگان نبود و ما باید به داوری بنشینیم. اما داوری من از غزالی این است که او تکفیر کرده است که بسیار خطرناک و اشتباه بزرگی است. غزالی در کتاب المنقذ من الضلال، فلاسفه را به دهریون، طبیعیون و الهیون تقسیم می کند و معتقد است که این سه گروه کافرند. وی همچنین دانش هایی که فلاسفه به آن پرداختهاند مانند ریاضیات، الهیات و طبیعیات را تحریم کرده است. وی افزود: خواجه طوسی وجود امام را اثبات کرده است، سهروردی هم در آثارش به وجود قطب یا امام قائل است. ویلیام جیمز کتابش را بر مبنای غزالی نوشته است و در کتابش چندین بار به غزالی اشاره می کند. غزالی علم تصوف و علم ذوقی را وارد فلسفه کرده و او باعث این شده است که علوم بحثی دچار انحطاط شود. اما سهروردی نظریه جدید معرفت شناسی وارد معرفت اسلامی کرده است و معتقد است علوم طولی است نه عرضی.
اعوانی در ادامه گفت: بر اساس این نظریه کامل ترین حکیم کسی است که جامع بین حکمت ذوقی و حکمت فلسفی باشد و نازل ترین حکمت، حکمت بحثی است. افرادی مانند ابن سینا و فارابی و … حکیم بحثی هستند. او در واقع نظریه ای درباره سیر حکمت ارائه کرده است. بر خلاف آنچه که غزالی فلسفه را یونانی دانسته است، سهروردی می گوید که فلسفه یونانی نیست بلکه در ایران باستان بوده است و او در واقع حکمت جاویدان رامطرح می کند. همچنین تصریح می کند که فلسفه را می توان از طریق حکمت ذوقی آموخت. دکتراعوانی در ادامه با مقایسه مشکات الانوار و حکمت الاشراق گفت: دستاورد دیگر سهروردی این است که عرفا را دارای حکمت ذوقی می داند و خود او بین این دو حکمت جمع بسته است. سهروردی برخلاف فلاسفه مشاء قائل است که حکمای پیش از سقراط همه دانا بوده اند، ولی ارسطو به نظر حقارت به آنها نگاه می کند و در جایی می گوید که مانند کودکانی اند که در تاریکی تیری رها کرده اند. ولی سهروردی برخلاف ارسطو آنها را سفیران الهی می داند. همچنین اساس حکمت غزالی بر اساس قاعده نور است، اما حکمت اشراق بر اساس رمز و تمثیل است در حالی که رمز و تمثیل در حکمت بحثی جایی ندارد. در سهروردی و افلاطون هر چیزی ملکوتی دارد و در واقع به عالم مثل ارتباط دارد.
وی در ادامه با طرح این سوال که نسبت اینها با غزالی چیست؟ گفت: به نظر من در تمام اینها همه این مسائل وجود دارد، اما فرق اینها فرق یک عالم با حکیم است. به هر حال این مسائلی که در فلسفه اشراق است در مشکات الانوار هم وجود دارد؛ اولا تعریف نور به ظاهر فی نفسه و مُظهر فی نفسه، دوم انواع نور یعنی نور عارضی، نور ذاتی و نور الانوار که در سهروردی وجود دارد و در مشکات الانوار هم آنها را می بینیم. بین نور حسی و نور عقلی هفت دلیل می آورد که فخر رازی در تفسیرش هم این انواع را آورده است. اعوانی در ادامه یادآورشد: اگر سهروردی را با دکارت مقایسه کنیم به نظرم هر دو قائلند که ماهیت جسم امتدادی دارد، یعنی هر جسمی تعیینی دارد. سهروردی مطرح می کند که جسم خودش قابل به تعیین نیست و آن را به عالم ملکوت نسبت می دهد. بحث دیگر مربوط است به رمز تمثیل که هم در حکمت اشراق و مشکاه الانوار غزالی مطرح است.
وی در پایان افزود: خلاصه اینکه سهروردی بعد از حمله غزالی بر فلسفه یک نظام فلسفی حاکم کرد و فلسفه را نجات داد. اما اینکه چرا غزالی در ایران موفق نبوده است، باید بگویم چون فردی مانند سهروردی بعد از او آمده و فلسفه اشراق را تاسیس کرده که فلسفه با آن توانست حیات خودش را ادامه دهد. فخررازی و شهرستانی معترض سهروردی نشدند و فقط اینها به مشاییون ایراد می گرفتند.
خانم دکتر زهرا زارع با عنوان "شخصیتهای سهروردی در آثارش" و آقای دکتر مهدی عظیمی با عنوان "منطق سهروردی" از دیگر سخنرانان اصلی این همایش بودند.